نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





جالبه.نه!

چرا روی آدرس اینترنت به جای یک دبلیو؛سه تا دبلیو می گذارند ؟ چون کار از محکم کاری عیب نمی کند!

۲- اگر  اسکلت از بالای دیوار بپرد پایین چه می شود ؟ هیچ وقت این کار را نمیکند چون جیگر ندارد!

۳- چرا مار نمی تواند به مسافرت برود ؟ چون دست ندارد که برای خداحافظی تکان دهد!

۴- برای قطع جریان برق چه باید کرد ؟ باید قبض آن را پرداخت نکرد!

۵- نصف النهار چیست ؟ همان شام است که در واقع نصف نهار است که برای شام مانده است!

۶- آخرین دندانی که در دهان دیده می شود چه نام دارد؟ دندان مصنوعی!

۷- چرا دوچرخه خودش نمی تواند به ایستد؟ چون خیلی خسته است!

۸- اگر کسی قلبش ایستاده بود چه می کنید؟ برایش صندلی می گذاریم !

۹- دارچین رو چگونه درست می شود؟ وقتی یک چینی را دار بزنند!

۱۰- چرا لک لک موقع خواب یک پایش را بالا می گیرد ؟ چون اگر هر دو تا رو بالا بگیرد ؛ می افتد!

۱۱- اگر شخصی خیلی سر شناس باشد ؛ به نظر شما چه کاره است ؟ آرایشگر!

۱۲- اگر تلویزیون روشن نشد چه می کنید ؟ آن را هل می دهیم و می زنیم کانال دو!

۱۳- شباهت دماسنج با ورقه ی امتحان در چیست؟ هر دو وقتی به صفر می رسند آدم می لرزد!


[+] نوشته شده توسط SASA در 15:9 | |







 

 

The True Path

راه حقیقی


Just before Ninakawa passed away the Zen master Ikkyu visited him. "Shall I lead you on?" Ikkyu asked.

درست قبل از درگذشت نیناکاوا، استاد ذِن ایکیو به ملاقاتش رفت. "آیا میخواهی راه را نشانت دهم؟" ایکیو گفت.

Ninakawa replied: "I came here alone and I go alone. What help could you be to me?"

نیناکاوا پاسخ داد: "من تنها آمدم و تنها خواهم رفت. تو مرا چه کمکی میتوانی باشی؟"

Ikkyu answered: "If you think you really come and go, that is your delusion. Let me show you the path on which there is no coming and no going."

ایکیو پاسخ داد: "اگر می پنداری تو براستی می آیی و می روی، آن پندار بیهوده تو است. بگذار آن راهی را نشانت دهم که در آن هیچ آمدن و رفتنی نیست."

With his words, Ikkyu had revealed the path so clearly that Ninakawa smilled and passed away.

با کلماتش، ایکیو راه را چنان آشکارا نمایانده بود که نیناکاوا لبخند زد و مرد.


[+] نوشته شده توسط SASA در 14:48 | |







میتوانی در من رها شوی، به سان باد در میان شاخه ها
میتوانی مرا رها کنی، و من به سان برگی در باد، دوان میروم
میتوانی مرا صدا کنی، چونان پژواکی در کوهها تا صدایت را تا ابد بشنوم
میتوانی مرا بشنوی، قطره ای هستم سالهاست بر سنگ دلت می نوازم
میتوانی مرا لمس کنی، و جانم را در نوازشی بستانی
میتوانی مرا لمس کنی، وقتی چشمانم در تلاقی چشمانت تو را در آغوش میکشند
میتوانی مرا ببوسی، و اشکهایم را بچشی
میتوانی مرا ببوسی، تا دنیا را ببوسم
میتوانی مرا رها کنی؟، نمیتوانم زنجیر نگاهت را از خود باز کنم
میتوانی مرا صدا کنی؟، در سکوتی خیره وار به خواب رفته ام
میتوانی مرا بشنوی؟، در خلأ غمها غوطه ورم
میتوانی مرا لمس کنی؟، تنم زمستان آرزوهاست
میتوانی مرا زمزه کنی، و یادآورشوی مرا آنچه از من باقیست
میتوانی مرا زمزمه شوی، و به سان ذکری مرا به او رهیابی
میتوانی مرا سیراب کنی، به سان سینه های رسیده در دستان نوزادی تشنه زندگی
میتوانی مرا سیراب کنی، و درونم را غرق محبتت سازی
میتوانی مرا بیاموزی، صبر به مانند دختری که در عشق نمیگنجد
میتوانی مرا بیاموزی، و من تو را نوای عشق می آموزم
میتوانی مرا بیازمایی، برگه سفید تو خواهم بود
میتوانی مرا بیازمایی، و من بسان بالهای کبوتری تو را از چنگال عقاب زمان میرهانم
میتوانی مرا باور کنی، من تو را زندگیهاست در جستجویم
میتوانی مرا باور کنی، آنگاه در دریای قلبت ساحلی خواهم یافت
میتوانی آغاز کنی، و مرا پایان دهی

حلقه های درخت وجودم را بنگر، تا همه آنچه را گفتم حک شده بر آن بیابی
در سایه وجودم بنشین، بر من تکیه ده
لحظه رهایی تو فرا رسیده است
در من رها شو
 


[+] نوشته شده توسط SASA در 14:40 | |







 

 

 

 

 

 

 

Everything Is Best

همه چیز بهترین است


 

When Banzan was walking through a market he overheard a conversation between a butcher and his customer.

هنگامی که بانزان از میان یک بازار گذر می کرد مکالمه ای را میان یک قصاب و مشتری او به صورت تصادفی شنید.

"Give me the best piece of meat you have," said the customer.

"بهترین تکه گوشتی را که داری به من بده،" مشتری گفت.

"Everything in my shop is the best," replied the butcher. "You cannot find here any piece of meat that is not the best."

"همه چیز در فروشگاه من بهترین است،" قصاب پاسخ داد. "تو نمی توانی در اینجا هیچ تکه گوشتی را بیابی که بهترین نیست."

At these words Banzan became enlightened.

با این کلمات بانزان به بیداری رسید.


[+] نوشته شده توسط SASA در 14:38 | |







 

 

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

 

سرها در گريبان است

کسی سربرنيارد کرد پاسخ گفتن و ديدار ياران را.

نگه جز پيش پا را ديد نتواند،

که ره تاريک و لغزان است.

وگر دست محبت سوی کس يازی،

به اکراه آورد دست از بغل بيرون؛

که سرما سخت سوزان است.


#############################################################

 
عشق عینک سبزی ایست که انسان با آن کاه را یونجه می بیند .

#######################################################

در شبان غم تنهایی خویش

عابد چشم سخنگوی توام

من در این تاریكی

من در این تیره شب جانفرسا

زائر ظلمت گیسوی توام

گیسوان تو پریشانتر از اندیشه ی من

گیسوان تو شب بی پایان

جنگل عطرآلود

شكن گیسوی تو

موج دریای خیال

كاش با زورق اندیشه شبی

از شط گیسوی مواج تو من

بوسه زن بر سر هر موج گذر می كردم...

+ نوشته شده در  چهارشنبه 13 مرداد1389ساعت 11:3 بعد از ظهر  توسط m.z  |  نظر بدهید


 

اي تماشايي ترين مخلوق خاكي در زمين

                         آسماني ميشوم وقتي نگاهت ميكنم....!



 

########################################################

قایق زندگی ام را به سوی تو روانه میکنم....

######################################################

وقت سحر رسيده و مردي قمار باز-

 

از «برد و باختگاه» سوي خانه ميرود

 

اين بي ستاره مرد-

 

وين پاكباخته-

 

اندوهگين و مست بكاشانه ميرود

 

دلمرده ميخزد

 

ديوانه ميرود

 

***

 

يكماه پيش دختر مرد قمار باز-

 

همراه اشكها-

 

با حالتي نژند-

 

ميگفت:اي پدر!

 

هر روز در حياط دبستان ميان جمع-

 

ياران همكلاس بمن طعنه ميزنند

 

كاين ژنده پوش دختر غمگين چه بينواست

 

كس با خبر نشد 

 

او كيست از كجاست

 

***

 

ياران همكلاس من از ساغر غرور

 

مستند،مست ناز

 

اما نصيب دختر تو سر فكند گيست

 

واي اين چه زندگيست؟


[+] نوشته شده توسط SASA در 13:53 | |







 

اس ام اس فلسفی و عرفانی 

لحظه ها را نه یادگار ، بلکه ماندگار کنیم . . .

.

.

.

گاهی نگاه کوتاه ، کار هزاران قلم را انجام میدهد . . .

.

.

.

هر وقت دلمان گرفت ، به یاد خنده های کودکی کمی بخندیم . . .

.

.

.

در عشق مثل خورشید باش ، در مهربانی مثل باران و در صداقت مثل چشمه . . .

.

.

.

یا درست حرف بزن ، یا عاقلانه سکوت کن . . .

.

.

.

دل به دریا بستن هنر نیست ، حرمت قطره را نگه داشتن هنر بزرگی است . . .

.

.

.

بهترین چیزی که در توان داری به دنیا هدیه کن ، حتی اگر کوچک باشد

زیرا در اخر در میابی زندگی هر آنچه هست ، میان تو و خدای توست . . .

.

.

.

آرزومند آن نباش که چیزی غیر از آنچه هستی باشی

بکوش در کمال آنچه هستی ، بهترین باشی . . .

.

.

.

دیدن لبخند کسانی که رنج میکشند ، از دیدن اشک هایشان دردناک تر است . . .

.

.

.

شکست عدم موفقیت نیست ، شکست یعنی تاخیر در پیروزی . . .

.

.

.

زندگی ساختنی است ، نه گذراندنی ، بمان برای ساختن ، نساز برای ماندن . . .

.

.

.

فاصله بین مشکل و حل آن یک زانو زدن است ، اما نه در برابر مشکل

بلکه در برابر خدا . . .

.

.

.

وقتی رازی را به کسی میگوئی به یاد داشته باش که او هم عزیزی دارد . . .

 

 

اس ام اس های عاشقانه

مُردم به خدا از غم هجران و جدايي/  اي دلبر دور از نظرم پس تو کجايي


اس ام اس های عاشقانه مرداد ماه

 


در فصل تگرگ عاشقت میمانم / با ریزش برگ عاشقت میمانم

هر چند تبر به ریشه ام میکوبی / تا لحظه مرگ عاشقت میمانم . . .

 

اس ام اس های عاشقانه مرداد ماه

 

این اس ام اس از کشور عشق ، شهر مهر ، محله مصفا ، پلاک محبت

طبقه رفاقت ،زنگ صداقت اومده تا بهت بگه دوستت دارم . . .

 

اس ام اس های عاشقانه مرداد ماه

 

شبی از سوز گفتم قلم را / بیا بنویس غم های دلم را

 قلم گفتا برو بیمار عاشق ، ندارم طاقت این بار غم را . . .

 

اس ام اس های عاشقانه مرداد ماه

 

تو طراوت باران ، تو سخاوت زمینی  / تو کرانه های قلبم ، بهترین ، تو بهترینی .

منبع:دنیای اس ام اس


[+] نوشته شده توسط SASA در 13:46 | |